به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق.
خود به تنهایی دنیایی است عشق.
یا درست در میانش هستی, در آتشش
یا بیرونش هستی, در حسرتش . . .
درباره کتاب رمان ملت عشق
کتاب ملت عشق (the forty rules of love) در سال۲۰۰۸ توسط الیف شافاک (Elif shafa )نوشته شده است.
این کتاب پرفروش ترین کتاب در تاریخ ترکیه است که بیش از ۵۰۰ بار به چاپ رسیده است و در ایران هم به خوبی از این کتاب استقبال شد و طرفداران زیادی پیدا کرد.
البته سلیقه ها متفاوت است ، از دید برخی ملت عشق یک کتاب معمولی و متوسط است و از دید برخی دیگر رمان ملت عشق بهترین رمانی است که تا بحال خوانده اند.
کتاب ملت عشق در واقع دو داستان است که نویسنده دو شخصیت در دو دوره ی زمانی را به زیبایی به هم ارتباط داده است.
خلاصه کتاب ملت عشق
داستان اول کتاب ملت عشق در زمان حال و داستان دوم مربوط به قرن ها قبل است.
داستان اول در مورد زندگی اللا روبینشتاین است. اللا۴۰ ساله و در بوستون آمریکا زندگی می کند و زندگیش دچار روزمرگی و کسل کننده است.
تنها سرگرمی اللا آشپزی بود تا اینکه در ۴۰ سالگی در یک انتشارات مشغول به کار شد و گزارشی برای رمان کفرشیرین نوشته عزیز زاهار را نوشت,که این وظیفه کاری اللا داستان اول را به داستان دوم این کتاب نزدیک می کند.
داستان دوم در رابطه با دیدار شمس و مولوی است.این داستان قرن هفتم را روایت می کند که شمس تبریزی به زندگی مولانا وارد می شود.
شمس تبریزی کسی است که دری جدید در زندگی مولانا باز گشود که به شدت زندگی او را متحول کرد.
بخشی از متن کتاب ملت عشق
انسان هرگاه نقصها و عیبها و هوسها و اشتیاقهای نفسش را شناخت و قصد کرد اصلاحش کند، آن زمان به سفری درونی میرود. از آن به بعد چشمانش نه رو به بیرون، بلکه رو به درون میچرخد. به این ترتیب گامبهگام به منزل بعدی نزدیک میشود. این منزل، از منظری، درست برخلاف منزل پیشین است. در اینجا فرد به جای آنکه مدام دیگران را مقصر بداند، همیشه تقصیر را در وجود خودش مییابد. در هر واقعهای خودش را میکاود و مقصر میداند. این پله، پله «عالمِ زیبا و منِ زشت» است.
کائنات وجودی واحد است. همهچیز و همهکس با نخی نامرئی به هم بستهاند. مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیفتر باشد، بیازاری. فراموش نکن اندوه آدمی تنها در آن سوی دنیا ممکن است همه انسانها را اندوهگین کند و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند.
اگر یکی را که دوستش داری از دست بدهی، بخشی از وجودت همراه با او از دست میرود. مانند خانهای متروکه اسیر تنهاییای تلخ میشود؛ ناقص میمانی. خلا محبوب از دست رفته را همچون رازی در درونت حفظ میکنی. چنان زخمی است که با گذشت زمان، هر قدر هم طولانی، باز تسکین نمییابد. چنان زخمی است که حتی زمانی که خوب شود، باز خونچکان است. گمان میکنی دیگر هیچگاه نخواهی خندید، سبک نخواهی شد. زندگیات به کورمالکورمال رفتن در تاریکی شبیه میشود؛ بیآنکه پیش رویت را ببینی، بیآنکه جهت را بدانی، فقط زمان حال را نجات میدهی… شمع دلت خاموش شده، در شب ظلمات ماندهای.
بخش دیگری از متن کتاب ملت عشق
مولانا خودش را “خاموش”می نامید, یعنی ساکت.هیچ به این موضوع اندیشیده ای که شاعری,آن هم شاعری که آوازه اش عالمگیر شده,انسانی که کارو بارش,هستی اش,چیستی اش,حتی هوایی که تنفس می کند چیزی نیست جز کلمه ها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور می شود که خودش را “خاموش”بنامد؟
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد.سال هاست به هر جا پا گذاشته ام آن صدا را شنیده ام.هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانسته ام و به گفته هایش گوش سپرده ام . شنیدن را دوست دارم,جمله ها و کلمه ها و حرف ها را…
درباره نویسنده کتاب ملت عشق
الیف شافاک نویسنده ترک تبار که در سال ۱۹۷۱در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد.الیف شافاک دکتری علوم سیاسی دارد و در رشته های روابط بین الملل و مطالعات زنان تحصیل کرده است و به مدت ۴ سال ستون نویس روزنامه مشهور time بوده است و تا کنون ۹ رمان به زبان های ترکی , انگلیسی و فرانسوی نوشته است.شافاک برای کتاب ملت عشق نامزد جایزه بین المللی ادبی روبلین(IMPAC)شد.
مشخصات کتاب رمان ملت عشق
نویسنده : الیف شافاک-۱۹۷۱
مترجم : ارسلان فصیحی – ۱۳۴۰
سال چاپ اول : ۱۳۹۴
موضوع : داستان های ترکی-ترکیه-قرن۲۰ م